شعر در مورد تابستان

شعر در مورد تابستان,شعر در مورد تابستان کودکانه,شعری در مورد تابستان,شعر در مورد فصل تابستان,شعر در مورد گرمای تابستان,شعر در مورد پایان تابستان,شعری زیبا در مورد تابستان,یک بیت شعر در مورد تابستان,شعر کودکانه در مورد تابستان,شعر درباره تابستان,شعر کودکانه در مورد فصل تابستان,شعری درباره تابستان,شعر در مورد تابستان برای کودکان,شعر در مورد فصل بهار,شعر در مورد فصل بهار حافظ,شعری در مورد فصل بهار,شعر زیبا در مورد فصل بهار,شعر کوتاه در مورد فصل بهار,شعر ترکی در مورد فصل بهار,شعر عاشقانه در مورد فصل بهار,شعر کودکانه درباره فصل تابستان,شعر درباره گرمای تابستان,شعر درباره پایان تابستان,شعری زیبا درباره تابستان,شعر زیبا در مورد تابستان,شعر زیبا درباره تابستان,یک بیت شعر در مورد فصل تابستان,یک بیت شعر درباره تابستان,یک بیت شعر درباره ی تابستان,شعر کودکانه درباره تابستان,شعرهای کودکانه در مورد تابستان,ترانه کودکانه در مورد تابستان,شعر درباره ی تابستان,شعر درباره فصل تابستان,شعر نو درباره تابستان,شعر تابستان,شعر تابستان کودکانه,شعر تابستان برای بچه ها,شعر تابستان سهراب,شعر تابستانی,شعر تابستان رفت,شعر تابستان فروغ,شعر تابستان عاشقانه,شعر تابستان برای مهد کودک,تابستان شعر نو,شعر فصل تابستان کودکانه,شعر در مورد تابستان کودکانه,شعر کودکانه تابستانی,شعر کوتاه کودکانه تابستان,دانلود شعر کودکانه تابستان,شعر رفتن تابستان,شعر تابستان فروغ فرخزاد,شعر در آبهای سبز تابستان فروغ,شعر عاشقانه تابستانی,شعر تابستان مهد کودک

شعر در مورد تابستان

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تابستان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

فصل تابستان است

سایه ای می جویم

سایه ای پر الفت

کوچه ها گرم کلام

خانه ها گرم سخن

شعر قدر یکدیگر را دانستن , شعر در مورد قدر یکدیگر را دانستن , شعر درباره قدر یکدیگر را دانستن , شعر در وصف قدر یکدیگر را دانستن

شعر در مورد تابستان

کودکی با شادی

روی خاک نمناک

کلبه ای می سازد

کلبه ای بی سرما

شعر ماه خرداد , شعر در مورد ماه خرداد , شعر درباره ماه خرداد , شعر در وصف ماه خرداد

شعر در مورد تابستان کودکانه

این طرف تر

در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا

فصل تابستان است

می نویسم شعری

از زبان سهراب

و خدایی که در این نزدیکی است …

شعر گیسو , شعر در مورد گیسو , شعر درباره گیسو , شعر در وصف گیسو

شعری در مورد تابستان

خوشترین ایام من دردوران قدیم

بودفصل تعطیلی تابستانم

سیرروستای پدرمی رفتم

شادوخندان اندرآن باغ بزرگ روستاهمره بادوستان میگشتم

هرطرف سبزه وگل میدیدم

هرطرف گل به چمن میدیدم

گلای خوشبورامیچیدم

میان آنهمه گل .من گل خویش رامی دیدم

مدتی قامت رعنای گلم کاویدم

گل اسیرمن ومن دربغلم گل بوسیدم

لحظه ای نفسم هم نفس گل .عشق بوییدم

گل چومی خندیدمن نیزبه گل خندیدم

کمی هم رقصیدم

بعدآن چندقدمی رفتن گل پاییدم

نرمی وگرمی آن شاخه ی گل همه راوهمه رابرتن خویش مالیدم

هرطرف گل برفت درپی اوچرخیدم

این گذشت وبعدایام دگرنشان ازگل خودپرسیدم

گل به بستان ندیدم

ازغم وغصه به خودلرزیدم

همچوبرگی به خزان پرزیدم

شعر لیلی و مجنون , شعر در مورد لیلی و مجنون , شعر درباره لیلی و مجنون , شعر در وصف لیلی و مجنون

شعر در مورد فصل تابستان

تو این گرما بیا دیوونه گردیم 

تو حوض آب یخ وارونه گردیم

که این گرمای سوزان کشت ما را

برای هم بیا هندونه گردیم !

شعر نگاه , شعر در مورد نگاه , شعر درباره نگاه , شعر در وصف نگاه

شعر در مورد گرمای تابستان

آن ماه که گفتی ملک رحمانست

این بار اگرش نگه کنی شیطانست

رویی که چو آتش به زمستان خوش بود

امروز چو پوستین به تابستانست

شعر ثریا , شعر در مورد ثریا , شعر درباره ثریا , شعر در وصف ثریا

شعر در مورد پایان تابستان

در بیابان، به فصل تابستان

چون ببارد به تشنه ای باران

گرچه یک لحظه زآن بیاساید

هم به آب اشتیاقش افزاید

می بیفزا ، چو شوقم افزودی

روی پنهان مکن ، چو بنمودی

شعر گذشته , شعر در مورد گذشته , شعر درباره گذشته , شعر در وصف گذشته

شعری زیبا در مورد تابستان

شب سرشاری بود
رود از پای صنوبرها تا فراتر می رفت
دره مهتاب اندود و چنان روشن کوه که خدا پیدا بود
 در بلندی ها ما
 دورها گم سطح ها شسته و نگاه از
همه شب نازک تر
 دست هایت ساقه سبز پیامی را میداد به من
و سفالینه انس با نفسهایت آهسته ترک می خورد
 و تپش هامان می ریخت به سنگ
از شرابی دیرین شن تابستان در رگ ها
و لعاب مهتاب روی رفتارت
تو شگرف تورها و برازنده خاک
فرصت سبز حیات به هوای خنک کوهستان می
پیوست
سایه ها بر می گشت
 و هنوز در سر راه نسیم
پونه هایی که تکان می خورد
جنبه هایی که به هم می ریخت

شعر گذشت , شعر در مورد گذشت , شعر درباره گذشت , شعر در وصف گذشت

یک بیت شعر در مورد تابستان

ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است

شعر قلب , شعر در مورد قلب , شعر درباره قلب , شعر در وصف قلب

شعر کودکانه در مورد تابستان

ته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب
آب درحوض نبود
 ماهیان می گفتند
 هیچ تقصیر
درختان نیست
 ظهر دم کرده تابستان بود
 پسر روشن آب لب پاشویه نشست
 و عقاب خورشید آمد او را به هوا برد که برد

شعر یاد خدا , شعر در مورد یاد خدا , شعر درباره یاد خدا , شعر در وصف یاد خدا

شعر درباره تابستان

سرتا بپا حرارت و سرمستی
چون روزهای دلکش تابستان

شعر یار , شعر در مورد یار , شعر درباره یار , شعر در وصف یار

شعر کودکانه در مورد فصل تابستان

پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم … کاش چون پایز بودم

شعر وطن , شعر در مورد وطن , شعر درباره وطن , شعر در وصف وطن

شعری درباره تابستان

تنها تر از یک برگ
با بار شادیهای مهجورم
در آبهای سبز تابستان
آرام میرانم
تا سرزمین مرگ
تا ساحل غمهای پاییزی
در سایه ای خود را
رها کردم

شعر باران , شعر در مورد باران , شعر درباره باران , شعر در وصف باران

شعر در مورد تابستان برای کودکان

این شعر را برای تو میگویم
در یک غروب تشنه تابستان
در نیمه های این ره شوم آغاز
در کهنه گور این غم بی پایان

شعر ورزش , شعر در مورد ورزش , شعر درباره ورزش , شعر در وصف ورزش

شعر در مورد فصل بهار

تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آب ها را گوارا تر کند؟

شعر بچه , شعر در مورد بچه , شعر درباره بچه , شعر در وصف بچه

شعر در مورد فصل بهار حافظ

می خواهم نفس سنگین
اطلسی ها را پرواز گیرم.
در باغچه های تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعت عصر
نفس اطلسی ها را
پرواز گیرم.

شعر ماه فروردین , شعر در مورد ماه فروردین , شعر درباره ماه فروردین , شعر در وصف ماه فروردین

شعری در مورد فصل بهار

غبار آلود و خسته
از راه دراز خویش
تابستان پیر
چون فراز آمد
در سایه گاه دیوار
به سنگینی
یله داد
و
کودکان
شادی کنان
گرد بر گردش ایستادند
تا به رسم دیرین
خورجین کهنه را
گره بگشاید
و جیب دامن ایشان را همه
از گوجه سبز و
سیب سرخ و
گردوی تازه بیا کند.

شعر کافه , شعر در مورد کافه , شعر درباره کافه , شعر در وصف کافه

شعر زیبا در مورد فصل بهار

تا به کسالت ِ زرد ِ تابستان پناه آریم
دلشکسته

بهترک ِ کوه گفتیم.

شعر چپ دست ها , شعر در مورد چپ دست ها , شعر درباره چپ دست ها , شعر در وصف چپ دست ها

شعر کوتاه در مورد فصل بهار

پشت خرمن های گندم لای بازوهای بید
آفتاب زرد کم کم نهفت
 بر سر گیسوی گندم زارها
بوسه بدرود تابستان شکفت
از تو بود ای چشمه جوشان تابستان
گرم
گر به هر سو خوشه ها جوشید و خرمن ها رسید
از تو بود از گرمی آغوش تو
 هر گلی خندید و هر برگی دمید

شعر حج , شعر در مورد حج , شعر درباره حج , شعر در وصف حج

شعر ترکی در مورد فصل بهار

اکنون زمان سبز فراز آمده ست
و لولیان خفته به خاکستر
در برکه های آتش تن شسته اند
باد از چهار سوی وزیده ست
 و ابرهای نازک تابستان
بر
قامت بلند شبانان
زیبا و شاهوارند

شعر چاپلوسی , شعر در مورد چاپلوسی , شعر درباره چاپلوسی , شعر در وصف چاپلوسی

شعر عاشقانه در مورد فصل بهار

با تو بودن خوبست
و کلام تو
 مثل بوی گل در تاریکی است
مثل بوی گل در تاریکی وسوسه انگیز است
 بوی پیراهن تو
 مثل بوی دریا نمناکست
مثل
باد خنک تابستان
 مثل تاریکی خواب انگیزست

شعر جوانی , شعر در مورد جوانی , شعر درباره جوانی , شعر در وصف جوانی

شعر کودکانه درباره فصل تابستان

بهار این بارت
به تابستان قطب نبرد ؟
 به تابستان بهاری آنجا ؟
به ازدحام آشیانه و آواز ؟
به زایش مسافران همیشه
 سیزیف ها که سنگ هاشان را
 در چینه دان می برند ؟

شعر بهشت , شعر در مورد بهشت , شعر درباره بهشت , شعر در وصف بهشت

شعر درباره گرمای تابستان

درخت های نارنج
قیلوله ی نیمروزی تابستان را از بخار های رویا فرا می روند
درختی نیست نارنجی نیست
تنها
 سایه ی پروانه ای پیشاپیش منقاری ترسان می چرخد

شعر چرخ گردون , شعر در مورد چرخ گردون , شعر درباره چرخ گردون , شعر در وصف چرخ گردون

شعر درباره پایان تابستان

اکنون که تابستان در گذر است
 زیر چنار روبروی خانه ات
سایه
چگونه تنک می شود
 و انتظار
 چگونه رنگ می بازد ؟

شعر جدایی , شعر در مورد جدایی , شعر درباره جدایی , شعر در وصف جدایی

شعری زیبا درباره تابستان

زمستان گرمت
می کند
 بهار منظرت را می آراید
و تابستان که فرارسد
سایه می اندازد تا دراز بکشی
و زنبوران خورشیدی را نظاره کنی

شعر جاده , شعر در مورد جاده , شعر درباره جاده , شعر در وصف جاده

شعر زیبا در مورد تابستان

سنگم
سنگ سنگ
بی کم و کاست
و چنان در آغوش فشرده ام خود را
 که رهایی را
 گریزی جز شکافتن نیست
سنگ سنگ
با این همه ای رود سبز
تابستانی
از فرازم بگذر
ساقه های سست آبزی
و خزه های بلند را
بگریزان از من

شعر چهره زیبا , شعر در مورد چهره زیبا , شعر درباره چهره زیبا , شعر در وصف چهره زیبا

شعر زیبا درباره تابستان

گذشت تابستان
دگر بهار نیامد
و شهر شهر پریشیده
بی بهاران ماند
 و دشت سوخته در انتظار باران ماند
امید معجزه یی ؟

شعر چای , شعر در مورد چای , شعر درباره چای , شعر در وصف چای

یک بیت شعر در مورد فصل تابستان

سالها در عمر من مهر آمد و آبان
گذشت
وز کمال غفلتم در نقصان گذشت
چشم من در زندگی نقش جوانی را ندید
این دروغ فاش پنهان آمد و پنهان گذشت
در شتاب عمر فردا ها همه دیروز شد
نا رسیده نو بهاران فصل تابستان گذشت

شعر دختر , شعر در مورد دختر , شعر درباره دختر , شعر در وصف دختر

یک بیت شعر درباره تابستان

من
 از میان واژه های زلال
 دوستی رابرگزیده ام
 آنجا که
 برف های تنهایی
 آب می شوند
 در صدای تابستانی یک دوست

شعر استاد , شعر در مورد استاد , شعر درباره استاد , شعر در وصف استاد

یک بیت شعر درباره ی تابستان

دستهایم را
 از اشک
 برکه ای ساخته ام
 و در آینه اش
چشمانم را
آماده ی تسلیم دیدم
بی باوری مرگ بود
 که جای خود

را
 به
باور فراق می داد
در حزن تفته ی غروب تابستان
 و زندگی
 به خاطر چشمانی
 عزیزتر از زندگی
ادامه می یافت

شعر باد , شعر در مورد باد , شعر درباره باد , شعر در وصف باد

شعر کودکانه درباره تابستان

حیف نیست
 توت تابستان
 رویا شود
 در انقراض این درخت
 حیف نیست
 ماهی
 دریا را باور کند
 در تنگ بلور

شعر یاد دوست , شعر در مورد یاد دوست , شعر درباره یاد دوست , شعر در وصف یاد دوست

شعرهای کودکانه در مورد تابستان

چه خوب بود
 تابستانهای کودکی
وقتی
کرم های ابریشم را
 به مهمانی برگ های توت می بردیم
 و در
 ولنگاری روزهای بلندش
 هر روز کمی قد می کشیدیم
 یادش به خیر
 پاهای خاکی و پاشویه های حوض
یادش به خیر
 حرفهای همسایه و آفتاب و فراقت

شعر آرامش , شعر در مورد آرامش , شعر درباره آرامش , شعر در وصف آرامش

ترانه کودکانه در مورد تابستان

با مداد سبز
 نوشتم
بهار و عشق
 با قرمز
تابستان و تپش
با زرد
پاییز و خاطره
 با انگشت
 بر بخار پشت شیشه
 نوشتم
 زمستان و انتظار بهار

شعر آفتاب , شعر در مورد آفتاب , شعر درباره آفتاب , شعر در وصف آفتاب

شعر درباره ی تابستان

من مرغ کور جنگل شب بودم
در قلب من همیشه زمستان بود
 رنگ خزان و سایه ی تابستان
 در پیش چشم من همه یکسان بود

شعر آینه , شعر در مورد آینه , شعر درباره آینه , شعر در وصف آینه

شعر درباره فصل تابستان

از ترکش جوزا به حکم آسمان تیری فرو افتاد
تیری که چون بشکست نیمش بر بهاران خورد
نیمش به تابستان
من در میان این دو فصل نیمه جان زادم

شعر دروغ , شعر در مورد دروغ , شعر درباره دروغ , شعر در وصف دروغ

شعر نو درباره تابستان

در شبی ، سرشار اندوه نگاه او
 آنچه در اندیشه ام رویید :
خط بی پایان گیسویش .
 طرح تابستان بی اندوه بازویش .

شعر خبر خوش , شعر در مورد خبر خوش , شعر درباره خبر خوش , شعر در وصف خبر خوش

شعر تابستان

تابستان
 انعکاس سرخ گیلاس و سبزی سایه بود

شعر یتیم نوازی , شعر در مورد یتیم نوازی , شعر درباره یتیم نوازی , شعر در وصف یتیم نوازی

شعر تابستان کودکانه

 همان بهتر که از میان واژه ها بدرخشی ! خورشیدک من
مثل درخشش فانوس از فراسوی فاصله ها
 مثل درخشش ستاره از پس پرده ی پشه بند
 پشه بند
 تابستان
 کودکی
 آه ! همان بهتر که نام تو در لا به لای گریه ها نهان باشد

شعر حسود , شعر در مورد حسود , شعر درباره حسود , شعر در وصف حسود

شعر تابستان برای بچه ها

در عبور این همه زمستان زمهریر
حتی یک خبر از بیداری باغ
 تولد تابستان به من نرسید

شعر حرف و عمل , شعر در مورد حرف و عمل , شعر درباره حرف و عمل , شعر در وصف حرف و عمل

شعر تابستان سهراب

سکوت روشن بالکن تابستان
سکوت آبی شعر زمان
سکوت سبز درختان هجرت
ودر سکوت سرشار کلمات سنگ و خاک و علف

شعر حماقت , شعر در مورد حماقت , شعر درباره حماقت , شعر در وصف حماقت

شعر تابستانی

مرا در خیابان لبخند سبز صبح کاشتند
در صف لطیف تابستانی طویل منتظران
قلبهایی طلائی که بی وقفه می تپیدند
و آرزوی دل انگیز رهایی داشتند

شعر خاطره , شعر در مورد خاطره , شعر درباره خاطره , شعر در وصف خاطره

شعر تابستان رفت

لباس تنهائی برتنم سنگینی می کند
آفتاب صبح بر گیسوی تابستانی درختان نور می پاشد

شعر خانواده , شعر در مورد خانواده , شعر درباره خانواده , شعر در وصف خانواده

شعر تابستان فروغ

زندگی فصل گرم درختان تشنه تابستان است
تابستان راه عریض عاطفه رنگین
که ازکوههای شمالی سر چشمه می گیرد

شعر دنیا , شعر در مورد دنیا , شعر درباره دنیا , شعر در وصف دنیا

شعر تابستان عاشقانه

زیر رواق زرد سایه دل انگیز درختان شاداب کاج مرداد پارک لاله
تابستان داغ را مزه مزه می کرد

شعر دیدار , شعر در مورد دیدار , شعر درباره دیدار , شعر در وصف دیدار

شعر تابستان برای مهد کودک

در برابر جام جهان نمای تلویزیون روحانی تابستان
درچارچوب متغیر اتاق جهان متفکر بی الایش
در برابر گلدان های کوچک وبزرگ مترنم تماشا
وآن گل پیچک سبز رنگ عاشق
همه ی غروب جان را جستجو می کنم

شعر دست , شعر در مورد دست , شعر درباره دست , شعر در وصف دست

تابستان شعر نو

کوچه ی آسفا لت تازه تابستان
پیرمرد و پیر زن آرام آرام در شمیم راه
هوا آفتابی ؛ صاف و گرم
عصای پیر مرد به نشانه ی احوالپرسی موج هوا را می شکند
پیر مرد جلوتر و پیر زن عقب تر در شربت قدم زدن می ریزند
چند ماشین در دو طرف کوچه ترانه ی توقف می خوانند
پیر مرد دوست عجله است
صبح اما رام و آرام از کوچه ی لبخند مرگ عبور می کند

شعر بخت و اقبال , شعر در مورد بخت و اقبال , شعر درباره بخت و اقبال , شعر در وصف بخت و اقبال

شعر فصل تابستان کودکانه

راه باریک سراشیبی تابستان
سلام گرم دخترک خورشید
قلوه سنگها و سنگهای ریز و درشت آینه ی رودخانه
ماسه های نرم بستر
چند دم جنبانک بازیگوش
بد بدو- بد بدو- بد بدو
آواز کندمگون دلنواز بلدرچین
نسیم خنکی از گوش داس تابستان می گدرد
مرداد است
موسم دروی ستاره های گندم

شعر دوست داشتن , شعر در مورد دوست داشتن , شعر درباره دوست داشتن , شعر در وصف دوست داشتن

شعر در مورد تابستان کودکانه

بیاد دو درختی

که نماد سایه در تابستان گرم بودند

شعر یزد , شعر در مورد یزد , شعر درباره یزد , شعر در وصف یزد

شعر کودکانه تابستانی

زندگی در چشمانش زمستان سپید پوش عاشق است
برف لبریز زمستان در کو هستان
زیبائی بی قرار و لبریز بهار
رنگارنگی دل انگیز تابستان

شعر پدر , شعر در مورد پدر , شعر درباره پدر , شعر در وصف پدر

شعر کوتاه کودکانه تابستان

نمی دانم هنوز توانسته ام صدای غار غار دلگیر خودم را بر پشت درختان تابستان ساز کنم
راستی ؛ پروردگارا ؛ چه باید کرد؟
روی هر درختی که نشسته ام ؛
صدای همین غار غار کور شعله می کشد
من هرگز بر آن پرنده تهمت سخیف بیکاری نمی بندم
هرگز ؛ اگر انسانم

شعر مادر , شعر در مورد مادر , شعر درباره مادر , شعر در وصف مادر

دانلود شعر کودکانه تابستان

پسرک تابستان اما نه
او در اندیشه ی کشف رنگین فام کلما ت می گردد

شعر دوست , شعر در مورد دوست , شعر درباره دوست , شعر در وصف دوست

شعر رفتن تابستان

چه ملایمت خنکی !

من آبستن یک شکوفه ام

که همین تابستان گلابی می شود

شعر برادر , شعر در مورد برادر , شعر درباره برادر , شعر در وصف برادر

شعر تابستان فروغ فرخزاد

اما اینجا

آسمان آبی است

وطن پیراهنی تابستانی در بر دارد

و کنار پنجره ای ایستاده است

که رو به آسمان باز می شود

اینجا همه خوبند

و بدها اندکند

شعر خواهر , شعر در مورد خواهر , شعر درباره خواهر , شعر در وصف خواهر

شعر در آبهای سبز تابستان فروغ

پس نیمی از عشقت نور است و باقی سیاهی

تابستان و زمستان هم‌سنگ‌اند

چه بسا بدین جهت است

که همواره دوستت می دارم

شعر زندگی , شعر در مورد زندگی , شعر درباره زندگی , شعر در وصف زندگی

شعر عاشقانه تابستانی

چشم های تو …
بلوط زاران “بورصه” اند در پاییز
برگ های درختانند بعد از باران تابستان
و “استانبول” اند ـ در هر فصل و هر ساعت ـ

شعر مهر ماه , شعر در مورد مهر ماه , شعر درباره مهر ماه , شعر در وصف مهر ماه

شعر تابستان مهد کودک

تابستان را که داغ نیامدن کردی
پاییز را سرد نبودن نکن؛
گناه دارد…

شعر عشق , شعر در مورد عشق , شعر درباره عشق , شعر در وصف عشق

شعر در وصف تابستان

تابستان مى رود که تمام شود

و تو می روى

که تمام شود همه چیز…

نگران پاییزم و شب‌هاى بلندش!

و یاد تو

که از شب‌هاى من نمى رود.

شعر گل , شعر در مورد گل , شعر درباره گل , شعر در وصف گل

شعری در وصف تابستان

امروز برای تو پیراهنی خریده‌ام
لطیف وُ نرم
مثل چشم‌هایت
که تابستان به تنت نرسد
فردا برای تو شال می‌گیرم
که باد موهایت را جایی تعریف نکند
دیروز هم که دیدی
چه‌قدر برای تو ناز خریدم!

حالا بخواب !
می‌خواهم برای خود یک خوابِ آب‌دار بخرم.

شعر شب بخیر , شعر در مورد شب بخیر , شعر درباره شب بخیر , شعر در وصف شب بخیر

شعر زیبا در وصف تابستان

شاید عجیب بنظر برسد اما…

زنی که در شب های کوتاه تابستان

گوشه ی دنج رویاهایش می نشیند؛

خیالت را می بافد

نگاهت را می بافد

و از عطر بی نظیر آغوشت

گره کوری بر آرزوهایش می زند،

می خواهد در یلدای بلند زمستان،

تو را به تن کند

تو را در آغوش بگیرد

تو را نفس بکشد …

شعر صبح بخیر , شعر در مورد صبح بخیر , شعر درباره صبح بخیر , شعر در وصف صبح بخیر

شعر وصف تابستان

رفتنت

حفره‌ ای در من ایجاد خواهد کرد

که تابستان و زمستان

از آن سوز می‌آید؛

شعر عید غدیر , شعر در مورد عید غدیر , شعر درباره عید غدیر , شعر در وصف عید غدیر

اشعار زیبا در وصف تابستان

این شعرها که بوی سکوت می دهند
از غیبت لب های توست
کلمات
مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی
از معنا خالی شدند
و در انتظار مورچه هایند
توشه بار زمستانی شان را
در حفره ی تاریک خالی کنند
اندوهی که سرازیر می شود
در سینه ی خاموش من.

شعر تنهایی , شعر در مورد تنهایی , شعر درباره تنهایی , شعر در وصف تنهایی

شعر درباره تابستان

زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست

آب را گرمای تابستان گوارا می‌کند

جز نوازش شیوه‌ای دیگر نمی‌داند نسیم

دکمه‌ی پیراهنش را غنچه خود وا می‌کند.

شعر تولد , شعر در مورد تولد , شعر درباره تولد , شعر در وصف تولد

شعری درباره تابستان

ای از ورای پرده‌ها تاب تو تابستان ما
ما را چو تابستان ببر دلگرم تا بستان ما
ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا
تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما

شعر ماه محرم , شعر در مورد ماه محرم , شعر درباره ماه محرم , شعر در وصف ماه محرم

شعر در مورد تابستان

تو
راز فصل ها را می دانی
وقتی پائیز؛
آهنگ رنگ رنگ موهایت.
تابستان؛
التهاب سرخ لبانت.
زمستان؛
سپیدی شانه های برفی ات.
و بهار؛
قرار با اطلسی ها

در مردمک چشمان توست

شعر لیاقت , شعر در مورد لیاقت , شعر درباره لیاقت , شعر در وصف لیاقت

شعر در مورد تابستان کودکانه

من هنوز می توانم به قلبم که فرسوده است
فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد
به قلبم فرمان می دهم
میوه های زمستانی را برای تابستان ذخیره کند
تا تو در تابستان از راه برسی
سبدهای میوه را که وصیتنامه من است
از زمین بی برکت و فرسوده برداری

از قلب بیمارم می خواهم

تا آمدن تو بتپد

شعر لب , شعر در مورد لب , شعر درباره لب , شعر در وصف لب

.

شعری در مورد تابستان

چه‌قدر شبیه خواب‌های من بودی
در پشت‌بام تابستان‌هایی
که به هفت‌سنگ و گرگم به هوا می‌گذشتند

شعر لبخند , شعر در مورد لبخند , شعر درباره لبخند , شعر در وصف لبخند

شعر درباره ی تابستان

زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین و

چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش…

زندگی را باید زندگی کرد، آنطور که دلت می گوید.
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری!

شعر ادب , شعر در مورد ادب , شعر درباره ادب , شعر در وصف ادب

شعر کودکانه درباره تابستان

اگر بکوشیم نامِ کوچک پروانه ها را به یاد آوریم

شاید دندان هایمان سفید شوند.

شاید گنجشک های کوچه ی تابستان بیاید

و در پوست ما – این دریاچه ی صورتی –

آرام شنا کند.

شاید باز من از چشمانِ تو بفهمم

که آسمان آبی است.

شعر انسانیت , شعر در مورد انسانیت , شعر درباره انسانیت , شعر در وصف انسانیت

شعر درباره فصل تابستان

حتی در خاطرم نمانده

که توی آن عکس برفی

شال گردن انداخته بودی یا نه

یا توی آن عکس ظهرِ تابستانی ات 

عینک دودی به چشم داشتی یا نداشتی

شعر تهران , شعر در مورد تهران , شعر درباره تهران , شعر در وصف تهران

شعر نو درباره تابستان

در زمانی که وفا

قصه ی برف به تابستان است
و صداقت گل نایابی ست
به چه کس باید گفت….
با تو انسانم و خوشبخت ترین

شعر آسمان , شعر در مورد آسمان , شعر درباره آسمان , شعر در وصف آسمان

شعر درباره گرمای تابستان

تابستان که بیاید
نمی‌دانم چندساله می‌شوم
اما صدای غریبی
مرتب می‌گویَدَم:
پس تو کی خواهی مُرد!؟

شعر در مورد تابستان