شعر در مورد
پدر برای سنگ قبر ,شعر در مورد پدر سنگ قبر,شعر در مورد پدر روی سنگ
قبر,شعر درباره پدر برای سنگ قبر,شعر ترکی درمورد پدر برای سنگ قبر,شعر در
باره سنگ قبر پدر,شعر درباره پدر روی سنگ قبر,شعر درباره پدر سنگ قبر,شعر
سنگ قبر در مورد پدر مادر,شعر درباره سنگ قبر پدر,شعر در مورد سنگ قبر
پدر,شعر درباره ی سنگ قبر پدر,شعر پدر برای سنگ قبر,شعر پدر برای سنگ
مزار,شعر ترکی پدر برای سنگ قبر,شعر درباره پدر برای سنگ قبر,شعر در مورد
پدر برای سنگ قبر,شعر پدر روی سنگ قبر,شعر پدر روی سنگ قبر,شعر پدر بر سنگ
قبر,شعر پدر جهت سنگ قبر,شعر پدر برا سنگ قبر,شعر پدر سنگ مزار,شعری برای
سنگ مزار پدر,شعر ترکی برای سنگ مزار پدر,اشعار ترکی برای سنگ قبر پدر,شعر
ترکی سنگ قبر پدر,شعر ترکی درمورد پدر برای سنگ قبر,شعر ترکی قشقایی برای
سنگ قبر پدر,شعر درباره پدر روی سنگ قبر,شعر در مورد پدر سنگ قبر,شعر در
مورد پدر روی سنگ قبر,شعر در باره سنگ قبر پدر,شعر در وصف پدر روی سنگ
قبر,شعر زیبا برای پدر روی سنگ قبر,شعر روی سنگ قبر پدر و مادر,شعر روی سنگ
قبر برای پدر,شعر ترکی روی سنگ قبر پدر,شعر های روی سنگ قبر پدر,اشعار پدر
روی سنگ قبر,شعر پدر بر روی سنگ قبر,شعر بر روی سنگ قبر پدر,شعر پدر برای
روی سنگ قبر
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پدر برای سنگ قبر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چون نامه عمر ما به هم پیچیدند بردندبه میزان عمل سنجیدند
بیشاز همه کس گناه ما بود ولی مارا به ولایت علی بخشیدند
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
سایه اش همچون پناهی بود رفت شانه هایش تکیه گاهی بود رفت
شادی ما بود دیدار رخش شادی ما یک نگاهی بود رفت
ز گورستان گذر کردم کم و بیش بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بی کفن ماند نه دولتمند برد از یک کفن بیش
یاد ایامی که ماهم روزگاری داشتیم هم پدر بالای سر هم سایه بانی داشتیم
ای صد افسوس به اعلا رفت و ما تنها شدیم بعد مرگش العجب ماتم سرایی داشتیم
این که خفته است در این مرقد پاک پدر خوب و فداکار من است
طلب مغفرت از درگه حق بهر او روز و شبان کار من است
افسوس که آن همدم دیرینه ما رفت آن مظهر پاکیزگی و مهرو صفا رفت
یاران تو از سوز و دل خویش بگویند ای وای فلک مونس و جان و دل ما رفت
شانه اش مارا پناهی بود و رفت شانه مان را تکیه گاهی بود و رفت
رفت و رفت غمهای ما بیشتر شد شادی ما یک نگاهی بود و رفت
ای پدر ای عارف نیکو خصال ای که قدرت را نداشتم هنگام وصال
خوش بخواب اینجا که این دنیای دون چون تو گوهر کم دهد از خود برون
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود هم تاج سرم بود همی بال و پرم بود
هرجا که ز من نام ونشانی طلبیدند آوازه نامش سند معتبرم بود
از ملک جهان رفت به جنت پدر ما برداشته شد سایه لطفش ز سر ما
افسرده نمیخواست دل فرزند و همسر افسوس فلک کرد پر از غم جگر ما
ای چرخ و فلک خرابی از کینه توست بیداد گری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافتند بس گوهر قیمتی که در سینه توست
گفتم که پدر رسم بزرگی نه چنین بود گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود
گفتم نه وقت سفرت بود چنین زود گفتا که مگو مصلحت حق چنین بود
به یاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزم تورفتی من به جایت اندر این کاشانه می سوزم
گهی آیم کنار قبر تو دیده گریان گاهی از مهربانی های تو در خانه میسوزم
پدرم یاد تو هرگز نرود از دل ما
مگر آن روز که درخاک شود منزل ما
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی جا نام تو بودی
حرمت هستی ما ای پدر از نام تو بود
تو مپندار که رفتی و فراموش شدی
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم بی تو هـرگز شمع دل نوری ندارد ، پدرم
جای اشک از دیدگان خون می فشانم باز هم بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم
سالی گذشت و ما همه محزون آن شبیم
کز داغ جانگداز فراقت به سر زدیم
پدر به وسعت بیکران دریای مهر تو
در خون نشسته و در غم شناوریم
آسمان امروز ببار، اینجا گلی پژمرده گشت
از غم داغ رخش، یک محفلی افسرده گشت
آسمان امروز ببار، ما صد جگر سوزانده ایم
چون پدر از بین ما رفت، قلب ما هم مرده گشت
درد من، درد فراق است، خدایا کم نیست
اشکهایم بجز از فراق و غم و ماتم نیست
بر دل غم زده و بغض پر از فریادم
بجز آن لطف نگاه پدرم مرهم نیست
پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپا همچو شمعی بی فروغ آهسته می گرید
تویی در خاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
به یادت چشم، چون ساغر بشکسته می گرید
خواهید که مرا سوی نگارم ببرید
پیوسته به زیر این شعارم ببرید
با مهر حسین آمده ام من به جهان
با یاد حسین از این دیارم ببرید
خوشا آن کس که نیکی حاصل اوست
پیاپی عشق یزدان در دل اوست
خوشا آن کس که بعد ترک دنیا
بهشت جاودانی منزل اوست
اگر یار گران بودیم رفتیم اگر نامهربان بودیم رفتیم
شما با خانمان خود بمانید(بدانید) که ما تا مهربان بودیم رفتیم
با موهای سپیدش پاکی قدومش
در جذبه محرابی گستره وسیع جنت بود
صفای وجودش سنگینی سکوتش
نجابت و غرورش با زمزمه کلامش
و ما فقط (پدر –مادر ) می خواندیمش
چه شب ها تا سپیده در کشیدی ندای یاعلی یارب کشیدی
بخاب آرام پدر جان در مزارت که پایان شد تمام درد هایت
ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم
تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران لیک ما غمزده هر لحظه به یادت هستیم
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست عجل تیشه ای بود که شد باعث ویرانی ما
آن که در خاک سیه داد سرو سامانت کاش میخورد غم بی سرو سامانی
سایه اش مارا پناهی بود و رفت
شان مان را تکیه گاهی بود و رفت
رفت و رفت غم های ما بیشتر شد
شادی ما یک نگاهی بود و رفت
ای رهگذر دان گنج وفا خفته در اینجا آتشکده مهرو صفا خفته در اینجا
دریای خروشان محبت گل ایثار ای رهگذران (مادر-پدر)ماخفته در اینجا
در این دنیای بی حاصل چرا مغرور می گردی
سلیمان گر شوی آخر اسیر گور می گردی
از خاطر دلها نرود یاد تو هرگز
ای آنکه به نیکی جا نام تو بودی
تو را من چشم در راهم شبا هنگام
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
باورم نیست پدر رفتی و خاموش شدی ترک ما کردی و با خاک هم آغوش شدی
خانه را نوری اگر بود زرخسار تو بود ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی
روح پاکت با امیرالمومنین محشور باد خانه قبرت ز الطاف خدا پرنور باد
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر خاطرات در باغ فردوس برین مسرور باد
پدر جان یاد آن شبها که مارا شمع جان بودی میان نا امیدی هاچراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گرچه یک سر رنج و سختی بود بنازم همتت بابا تا که بودی صبور و مهربان بودی
پدرم بارش باران خدا بود
پدرم جلوه پیمان و صفا بود
پدرم روی ماهت روح و روان بود مرا
مهر تو قوت تن قوت جان بود مرا
پدر با تو بودن همیشه پر معناست
بی تو روح گرفته تنهاست
ای دریغا رادمرد لطف و رحمت در گذشت
نخبه شوق و تلاش و همت در گذشت
رو زگاریست که ما حال پریشان داریم
در غم مرگ پدر دیده گریان داریم
ای خاک تیره پدر مارا عزیز دار
این نور چشم ماست که در بر گرفته ای
حرمت هستی ما ای پدر از نام تو بود
تو مپندار که رفتی و فراموش شدی
شعر در مورد پدر برای سنگ قبر
قلبم شده غمخانه زهجران تو بابا (مادر)
فکرم شده همواره پریشان تو بابا
شعر در مورد پدر سنگ قبر
رفت از سر ما سر در ما تاج سر ما
زحمت کش و مظلوم خدایا پدر ما
شعر در مورد پدر روی سنگ قبر
مرگ توفان بلا نیست نسیمی ست وزنده از جانب بهشت
تا روح عطر آگین پدر را در امـتـداد خنکـای آرام شـب
برای ضیافت صبحی دیگر تطهیر کند
شعر درباره پدر برای سنگ قبر
بی تو هرگز زندگی شوری ندارد ، پدرم
بی تو هـرگز شمع دل نوری ندارد ، پدرم
شعر ترکی درمورد پدر برای سنگ قبر
رفتی ولی مهر و وفایت ماندنی شد
همیشه در دل ما، خاطراتت خواندنی شد
یقین هرگز نگردد، زحمت و رنجت فراموش
ترا رحمت، که راهت، رهنمای زندگی شد
شعر در باره سنگ قبر پدر
گوهر یکدانه ام ، ای نازنین بابای خوب
تا ابد نامت درون سینه پنهان می کنم
شعر درباره پدر روی سنگ قبر
پدر جـان ترک ما کردی و رفتی
جهان را در نوا کـردی و رفتی
شعر درباره پدر سنگ قبر
صد بار خدا مرثیـه خوان کرد مرا
در بوتـه ی صبر امتحان کرد مرا
شعر سنگ قبر در مورد پدر مادر
بزرگی ، رهبـری از دست ما رفت
گلی از گلشن امید ما رفت
شعر درباره سنگ قبر پدر
هرگز نشکست پشتم از هیچ شکست
جز مرگ پدر که نیمه جان کرد مرا
کاروان ما عجب بی کاروان سالار شد
صبر بر مرگ پدر بر ما بسی دشوار شـد
شعر درباره ی سنگ قبر پدر
ای پــدر رفتی ولی حالا زمان آن نبود
گفته بودی می روم ما را همی باور نبود
شعر پدر برای سنگ قبر
گرچه من دیگر نمی بینم گل روی پدر
خاطراتش را در این غمخانه مهمان می کنم
شعر پدر برای سنگ مزار
ای پدر با تو چه گفتند که خاموش شدی
نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی
شعر ترکی پدر برای سنگ قبر
دریــغ و آه از درد جــدایــی
صفای زندگی بابای ما رفت
شعر درباره پدر برای سنگ قبر
ز هجرانت پدر جان اشکباریم
زمرگت جان بابا بیقراریم
شعر در مورد پدر برای سنگ قبر
دلا دیدی که آخر پدرم رفت
عزیز و مونس غم پرورم رفت
شعر پدر روی سنگ قبر
چهل روز است پدر را ندیدیم
گل لبخند از رویش نچیدیم
شعر پدر روی سنگ قبر
پدرم دیده به سویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوز
شعر پدر بر سنگ قبر
ای چراغ زندگانی ای پدر یادت به
خاطرت در باغ فردوس برین مسرور باد
شعر پدر جهت سنگ قبر
چو پروانه اگر بال وپرم
ولی شمع شب تارم پدر بود
شعر پدر برا سنگ قبر
گشته از سیلاب غم چشمان من دریا پدر
من چه گویم بی تو از فردا وفرداها پدر
شعر پدر سنگ مزار
پدر ای آیت عشق
گل خوشبوی باغ اشنایی
شعری برای سنگ مزار پدر
پدر سنگ مزارت را به آه وناله میبوسم
به عشق وزحمت چندین وچندین ساله میبوسم
شعر ترکی برای سنگ مزار پدر
بهر تو همسر ندارد صبر در این انتظار
ای پدر بر سنگ نامت نقش بستن زود بود
اشعار ترکی برای سنگ قبر پدر
همیشه مونس ویاورم پدرم
به وقت رنج غمخوارم پدر بود